روزنوشت

می نویسم؛ تا به یاد آورم روزی، بودم

روزنوشت

می نویسم؛ تا به یاد آورم روزی، بودم

روزنوشت

من آرزویی ندارم، من از چیزی نمی‌ترسم، من آزادم...

«کازانتزاکیس»

دنبال کنندگان ۳ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
آخرین نظرات

۴ مطلب در بهمن ۱۳۹۱ ثبت شده است

تو این یکی دو هفته، بعضی چیزا کنجکاوی من رو برانگیختن، یعنی دوست دارم بیشتر در موردشون بدونم یا تستشون کنم....

 

یکی از اونها پروژه ی Codename ONE هست، بک پروژه ی متن باز که ادعا میکنه با زبان برنامه نویسی جاوا (در محیط توسعه ی Eclipse یا NetBeans) می تونید برای پلتفرم های Android, iOS, Windows Mobile و Blackberry برنامه رو کامپایل کنید.

برنامه روی هر پلتفرم کاملاً Native هست، به این معنی که برخلاف پروژه هایی مثل Phonegap، برنامه روی هر پلتفرم، ظاهری کاملاً بومی داره و بخاطر اینکه کدها برای هر پلتفرم ترجمه و بعد کامپایل میشن، از پرفرمنس خیلی بالایی برخوردار هست (و عجیب تر اینکه ادعا کرده بود در برخی موارد برنامه های نوشته شده توسط Codename ONE در Benchmark نسبت به برنامه ای که توسط SDK رسمی توسعه پیدا کرده، امتیاز بیشتری کسب کرده !)

به هرحال پروژه ی جالبی به نظر میرسه که دوست دارم تستش کنم (با توجه به اینکه از Phonegap خوشم نمیاد و کلاً از ایده ی HTML برای همه ی پلتفرم ها خوشم نمیاد)

بعدی پروژه ای هست بنام Chocolatey.

Chocolatey به تعبیری کاربرد apt-get در لینوکس رو به ویندوز میاره، البته تفاوت هایی وجود داره.

فرض کنید نیاز دارید نرم افزار 7zip رو نصب کنید، بطور معمول باید برنامه رو جستجو کنید و دانلود کنید و مراحل نصب رو طی کنید، اینجاست که Chocolatey وارد عمل میشه، یعنی شما اسم پکیج (از بین پکیج های موجود در دیتابیسش) رو بهش میدید و تمام، خودش دانلود میکنه، نصب میکنه و اگر تنظیماتی نیاز داشته باشه انجام میده. کد زیر رو درنظر بگیرید، تمام کاری که باید بکنید اینه که در Command Prompt کد زیر رو بنویسید:

c:\> cinst 7zip 

بنظر جالب میاد و چون هنوز فرصت نشده تستش کنم، میره جزو تکنولوژی هایی که در موردشون کنجکاوم.

  • Nevercom

آشنایی من با لینوکس (یا اگه دقیقتر بگم گنو/لینوکس) با Ubuntu و اگر اشتباه نکنم نسخه ی 8.04 بود.

 

این اواخر (یعنی یک سال گذشته) خیلی بیشتر از اوبونتو استفاده می کنم به نحوی که شاید هفته ای فقط چند ساعت با ویندوز کار کنم.

البته این به این معنی نیست که ویندوز بد هست، فقط احساس راحتی بیشتری میکنم، بخصوص در مورد نرم افزار ها که همه رایگان (و بیشترشون آزاد) هستن.

 

به هرحال، می خوام چند تا از برنامه ها و شخصی سازی هایی که مورد علاقه م هست رو اینجا مطرح کنم، شاید برای شما هم مفید باشه.

 

Synapse

 

Synapse یکی از نرم افزارهای موردعلاقه ی منه، هدف این برنامه دسترسی سریعتر به چیزی که نیاز دارید هست.

این برنامه با یک کلید ترکیبی (Hotkey) اجرا میشه (بطور پیشفرض Control+Space هست که من به Control+Tab تغییرش دادم)، پنجره ی برنامه که ظاهر شد، چیزی که نیاز دارید رو می نویسید، مثلاً نام یک برنامه، در این تصویر من می خواستم برنامه ی CompizConfig Settings Manager رو اجرا کنم که خلاصه ش CCSM هست، می بینید که برنامه رو برام پیدا کرده.

درواقع این برنامه خیلی سریعتر از نمونه های مشابه ش هست و بعضی چیزها رو هم به خاطر میسپره، یعنی برنامه هایی که بیشتر اجرا می کنم رو زودتر بهم نشون میده.

 

البته این برنامه امکانات خیلی بیشتری داره که وقتی باهاش کار کنید متوجه خواهید شد (مثلاً انتشار متن انتخاب شده در paste.ubuntu.com که محلی برای انتشار راحت کدها هست)

 

  • Nevercom

چند وقت پبش یه پروژه ای رو شروع کردم که بیشتر حکم تمرین رو داشت

این پروژه در واقع یک نرم افزار اندروید هست برای دانشجویان مهندسی نفت، یکی از بخش های این نرم افزار مربوط میشه به توضیحات دکل حفاری و کامپوننت های مرتبط با دکل

 

رفرنسی که برای شماتیک دلک داشتم، در ۲۵ ناحیه شماره گذاری شده بود و هدف این بود که با لمس شدن هرکدوم از اون محدوده ها اطلاعاتش نمایش داده بشه:

 

شماتیک دکل حفاری

  • Nevercom

سرآغاز

۱۳
بهمن

سرآغاز...، عنوانی که برای پست [آزمایشی] اول انتخاب شده بود بنظرم جالب اومد. بنظرم کلمه ی جالبی میاد، لحن خوبی داره

عنوان مطلب رو همون سرآغاز انتخاب کردم

تو سرآغاز معمولاً چی می نویسن ؟ اصلاً برای کی می نویسن ؟

شاید سلام کردن رسم معمول برای مخاطب احتمالی هست، بنظر معقول میاد: سلام

 

بعدش چی ؟ شاید موضوع وبلاگ یا موضوعاتی که اینجا نوشته میشه رو شرح میدن

اما اینها برای من واضح نیست، نمی دونم قراره چی بنویسم

چند وقت یکبار بنویسم

برای کی بنویسم....

اما نه، می دونم که حتماً تجربیات خودم در حوزه ی برنامه نویسی، احتمالاً Android، رو به اشتراک میزارم

شاید هم مطالبی مرتبط با فلسفه، البته وقتی فیلسوف نباشی نقل قول های فلاسفه ابزارت میشن.

و می دونم تا حدودی برای خودم می نویسم

اصلاً این اواخر احساس کردم می خوام بنویسم، میخوام نقطه ی اتکایی باشم برای خودِ چند سال بعدم

برای نوشتن، کلمات باید خودشون جاری بشن، روون باشن، اگه برای هرکدومشون کلی فکر کنی، مصنوعی میشن، حتی اگه نوشته بهتر بشه، مصنوعیه؛ چپوندیش تو یه پاکت و از فیلتر قواعد عبورش دادی، این نوع نوشتن برای کتاب خوبه، که چندین هزار مخاطب متفاوت داری، اما...، وقتی مخاطبت خودت باشی و افرادی که شاید شبیهت باشن؛ بهتره خودت باشی، نیاز نیست بی نقص باشی، اما خودت باش

 


الانم کلمات جاری نیستن، همینجا تمومش میکنم.

  • Nevercom